جدول جو
جدول جو

معنی فرق کردن - جستجوی لغت در جدول جو

فرق کردن
اختلاف نهادن تشخیص دادن امتیاز دادن
تصویری از فرق کردن
تصویر فرق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرق کردن
((~. کَ دَ))
امتیاز دادن، مشخص کردن
تصویری از فرق کردن
تصویر فرق کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
انگاشتن، پنداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
گستردن فرش بر زمین، گستردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
پنداشتن، گمان کردن، واجب دانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عرق کردن
تصویر عرق کردن
بیرون آمدن عرق از بدن، خوی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو کردن
تصویر فرو کردن
داخل کردن چیزی درون چیزی یا جایی، گستردن، ریختن، پایین آوردن، چیدن یا ریزانیدن بار درخت یا گل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
فرو بردن کسی یا حیوانی در آب به صورتی که آب از سر بگذرد و دچار خفگی شود، فرو بردن چیزی در آب
فرهنگ فارسی عمید
خویستن هم آوای خویشتن خوی کردن، پاره دادن (پاره رشوه)، شرمساری بیرون آمدن عرق از بدن خوی کردن، پرداخت پول و مال با اکراه، رشوه دادن، خجل شدن خجالت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تکاباندن در آب فرو کردن، کمان کشیدن به رسایی فرو بردن در آب و جز آن گذراندن آب از سر کسی یا چیزی، کشیدن کمان را بغایت. خلوت کردن جایی
فرهنگ لغت هوشیار
پیش آوردن، فراز آوردن، پیش آوردن، دست دراز کردن دست، برگزیدن انتخاب کردن، برانگیختن تحریک کردن، بستن (در)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
هنگاردن انگاردن انگاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
بوب گستردن، آژیانه کردن گستردن فرش در کف اطاق، کف اطاق یا حیاط را با آجر کاشی یا موزائیک پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
داخل کردن چیزی را در جایی یا در چیزی، فرو افکندن انداختن، بیرون ریختن خالی کردن، خاموش کردن (چراغ و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرق کردن
تصویر قرق کردن
پهرختن ویژه کردن ممنوع کردن اشخاص بیگانه از ورود در محلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا کردن
تصویر فرا کردن
((فَ کَ دَ))
پیش آوردن، دست دراز کردن، برگزیدن، برانگیختن، بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرق کردن
تصویر قرق کردن
((قُ رُ. کَ دَ))
جایی را خلوت کردن و مانع ورود دیگران شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرض کردن
تصویر فرض کردن
Assume, Postulate, Suppose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرش کردن
تصویر فرش کردن
Carpet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرق کردن
تصویر غرق کردن
Immerse, Inundate, Overwhelm, Plunge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عرق کردن
تصویر عرق کردن
Sweatiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
предполагать , предполагать
دیکشنری فارسی به روسی
постелить ковер
دیکشنری فارسی به روسی
погружать , затопить , подавлять
دیکشنری فارسی به روسی
eintauchen, überfluten, überwältigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
zakładać, postulować, przypuszczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
занурювати , затоплювати , переповнити
دیکشنری فارسی به اوکراینی